نقش های آفرینش

نقش های آفرینش

آفرینش های هنری و تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان بوشهر
نقش های آفرینش

نقش های آفرینش

آفرینش های هنری و تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان بوشهر

معرفی گروه ها - ۲

 

ساعت زنگ می زند ! 

 

 

وقتی قرار باشد یک اتفاق خوب بیفتد زمین و زمان دست در دست هم می دهند تا به آدم کمک کنند. رعنا می خواهد باور کند که می تواند ! او می خواهد اولین روز مدرسه خودش از خواب بیدار شود . ساعت را روی 7 کوک می کند اما جادوگر زمان شیطنت می کند و درست عددی را می دزد که زمان روی آن کوک شده است ... ما نمی دانیم که رعنا از خواب بیدار می شود یا نه اما حتما خانم مریم حیاتی می داند که بالاخره عدد هفت به ساعت بر می گردد یا نه ؟! و رعنا صبح از خواب بیدار می شود یا نه ؟  نمایش ساعت زنگ می زند ؟ به کارگردانی مریم حیاتی ، نمایشی است که با همدلی و همکاری کلیه اعضاء خلّاق آن گروه آماده تماشا شده است . پایدار باشید اعضاء توانمند و خلاق ...

گرگ آواز خوان ... 

 

 

 

 

چه اعتماد به نفسی ... به به ...کلاغه هم فکر می کرد بهتر از او نَبُدی در مرغان !!!

از شوخی که بگذریم گرگی که احساس می کند صدای دل نشینی دارد در جنگل به سگی ضعیف بر می خورد ... حالا بین این گرگ و سگ چه اتفاقی می افتد قصه می داند و بس ... قصه می داند و خانم رویا بهادری که کارگردان این نمایش است و همه کارهای مربوط به نمایش را به اتفاق گروه نمایشی خود انجام داده است . بروشور این نمایش توسط سپیده غزال مشکی تهیه گردیده است .

ما امیدواریم این نمایش را که از استان خوزستان آمده است و به شیوه دستکشی به اجرا در خواهد آمد با لذت فراوان ببینیم .

 

پرستوی ماجراجو

 

 

 

 

وقتی پَرَک از کوچ سر باز می زند و لج می کند ... دیگر گوشش بدهکار هیچ نصیحتی نیست . پرستوی کوچولوی نمایش ما حتما با راهنمایی های

 پرستوی  مهربون – دوستش – باز هم راضی به سفر نمی شود و کوچ را کاری سخت و بیهوده می داند . وقتی پَرَک تصمیم به ماندن می گیرد ، دلیل منطقی نمی شناسد ! پَرَک در لانه خود باقیماند تا این که زمستان با نفس سرد خود از راه می رسد . برف و بوران همه جا را گرفته ... نکند بلایی به سر پَرَک بیاید ؟ نکند قلب کوچولوی قرمز پرک از سرما یخ بزند ؟ ادامه داستان را نه می دانیم و نه حدس می زنیم بلکه می نشینم به تماشای نمایش پرستوی ماجراجو که از سرزمین آفتاب به سرزمینی دیگر از آفتاب آمده است تا زیبایی را چند برابر کند .

نویسندگی این نمایش به اتفاق مانا مداح و دریا زیرک قشقایی انجام شده است . کارگردان این نمایش نیز دریا زیرک قشقایی می باشد .

 

یکی بود یکی نبود

 

 

 

 

در روستا خبر می رسد دیو آمده است . اهالی روستا برای محافظت از خانه هایشان درها را قفل می کنند ... به به !!! چه امنیتی ! چه کار مهمّی ! آقا دیوه هم می آید در می زند و می گوید : ببخشید، دیو هستم تشریف دارید ؟ شوخی می کنیم ... آخه شما که نمی دانید چه اتفاقی افتاده است . بالاخره توی آن ده یک آدم حواس پرت مثل مراد پیدا می شود که یادش برود در را قفل کند و کلی دردسر درست کند ... اگر داناییِ کهن سالان به داد نرسد خدا می داند که چه غوغایی برپا خواهد شد .

افسانه یکی بود یکی نبود را، علی اشرف درویشیان نوشته است و دوستان پُرمطالعه ما در کانون آن را نمایش کرده اند. این کار به کارگردانی و طراحی و ساخت عروسک رویا مهدی پور ، طراحی دکور کیوان جمالی و ساخت دکور گروه نمایشی با تهیه بروشور توسط عبدالله صابرپور ، آماده نمایش شده است . در ضمن کاری است از اعضاء پسر مجتمع فرهنگی هنری اهواز... ببینید و بترسید ... ببینید و هیجان زده شوید ...

 

من هم بازی

 

 

 

حالا دیگر شاخه ها هم زورِ بازوی خودشان را به رخ ضعیف ترها می کشند ؛ شاخه کوچولو و لاغر را به جمع خود راه نمی دهند . آخ آخ بدتر از همه این که شاخۀ لاغر را در گِل فرو می کنند ، روی سرش کلاه ، پوشال می ریزند که چی ؟ یعنی تو فقط به درد مترسک شدن ، پراندنِ گنجشکها می خوری !

تا این که دست تقدیر ، در عبور فصل ها سرنوشت دیگری را برای شاخۀ لاغر رقم می زند ..... بقیه اش را می گذاریم خودتان ببینید .

مرکز دیلم از استان بوشهر نمایش من هم بازی را به شیوه نخی به کارگردانی و نویسندگی کبری حسینی ( ای ولله دارید ! ) برای عرضه به جشنواره آورده است تا همه ما از تماشای آن شاد شویم .

 

دوستی میمون و الاغ

 

 

 

 

خَرِ آقا مراد می خواهد سور چرانی کند و از کارکردن کنار خرهای بدبخت الاغ از همه جا بی خبر خسته شده است . می دود و می دود و می دود تا این که به جنگل رنگ و وارنگ می رسد بعد از حرکات موزون و تمرین آواز با یک میمون دوست می شود و تصمیم می گیرد برود روی درخت موز همسایه موزها ... نه، ببخشید همسایه میمون شود .

نمایش دوستی میمون و الاغ از استان بوشهر به کارگردانی و بازنویسی متن توسط حمیده ناجی و طراحی و ساخت دکور توسط زکیه امیر پور ، طراحی و ساخت عروسک توسط نرگس رومینا با شیوه رومیزی به اجرا در خواهد آمد . امیدواریم از دیدن خر آقا مراد و دردسرهایی که می آفریند لذت ببرید !!!

 

کیسه روباه

 

 

 

 

    روباه است و حیله گری هایش ... اصلاً اگر یک روباه حیله گر نباشد و مثلا ... مثلا خیلی مؤدب یا راست کردار یا مهربان باشد ... دهان همه از تعجب باز می ماند و باور نمی کنند که نمی کنند ... این بار در نمایش کیسه روباه ، روباه قصه برای این که ما را زیاد گیج و حیران نکند باز هم به حیله گری می پردازد و تازه ... ابزار حیله گری هم دارد . یک کیسه که ...

    آیدا پورنغمه کارگردان نمایش کیسه روباه به همراه گروه خود داستان حیله گری های روباه را به نمایش می گذارند تا ببینیم .لذت ببریم و عبرت بگیریم .

    این کار از اهواز آمده که با شیوه دستکشی اجرا خواهد گشت . ساخت عروسک دکور و بروشور آن به عهده گروه نمایشی و طراحی دکور و عروسک آن به عهده مریم فهیم پور بوده است .

دست همگی مریزاد. امیدوارم دلتان پر از شادی باشد .

یکی یه چیزی گفت ؟

 

 

 

    کی چی گفت ؟ پیرزن قصه گو ؟ حالا اگر بچه ها تصمیم بگیرند برای پیرزن قصه بگویند و در هزار راه نرفته با او از قصه کدوی قلقله زن سر دربیاورند و بعد اشتباهی راه را بیایند و توی تَهِ تمام قصه ها با گرگ رو به رو شوند و آن گرگ هرگز قصد خوردن پیرزن را نداشته باشد بلکه دندانش را برای گوشت تازه بزغاله هایی به نام شنگول و منگول تیز کرده باشد ...... به نظر شما این نمایش دیدنی نیست ؟ هست دیگر !

نمایش " یکی یه چیزی گفت " با شیوه اجرایی تلفیقی کاری است از دوستان ما از استان چهارمحال بختیاری که با کارگرانی محبوبه علیدوستی ، طراحی عروسک و دکور توسط لیلا پناهی و در یک تلاش گروهی برای ساخت عروسک و دکور نمایشی دیدنی شده است . طراحی بروشور این نمایش نیز توسط سمیه محمدیان انجام یافته است .

سلطان آسمان

 

 

 

 

مرغ مادر، مرغ مربی ، مرغ نابینا ، مرغ مغرور و خبرچین و مرغ نوکر همه با هم قدقدکنان جمع شده اند تا آموزش پرواز راه بیندازند . برای کی ؟ برای چی ؟

برای جوجه کوچولوی نابینایی که تازه سر از تخم بیرون آورده و خیلی تنهاست . اما یک مربی پرواز مهربان به او کمک می کند تا بتواند بال های خود را بگشاید و پرواز کند . جوجه کوچولوی ما می خواهد در یک مسابقه بزرگ هم شرکت کند و لقبِ سلطان آسمان را بگیرد .

شما فکر می کنید موفق می شود ؟ من فکر می کنم بهتر است به جای حدس زدن به دیدن نمایش برویم . چون زلیخا گفتن و یوسف شنیدن ... شنیدن کِی بود مانند دیدن ؟

این کار با شیوه ای میله ای و به کارگردانی نصرت عامری ، طراحی عروسک نعیم اسدی ساخت عروسک با همکاری ناهید پذیرایی و ماریه ذاکری ، طراحی دکور سمانه آبدانی و ساخت دکور به صورت مشترک با همکاری فرخنده عباسی و افسانه شیردل تهیه بروشور با تلاش نعیم اسدی ، خط سفید جاده ها و موج به موج دریا را گرفته است تا به خلیج فارس رسیده است .

خیلی خوش آمدید مواظب باشید جوجوی شما را گربه های چاقِ ما یه لقمه چپ نکنند !

 

باغ هزار دخترون

 

 

 

 

وقتی با یک قورباغه همسفر می شوید تعجب نکنید اگر سر از یه مرداب یا نی زار یا چاه در آوردید . خودتان خواسته اید . تازه شاید مجبور شوید با زبان مگس شکار کنید و... شوخی کردیم ... آخِی ... بیچاره ننه گلی که با پاهای ضعیف و ناتوان مجبور است به دنبال نوه خود گل بهار بگردد . چرا ؟ خوب معلوم است چون گل بهار خانم ناگهان غیبش زده است و پیرزن که کسی را ندارد به اتفاق یک قورباغه برای یافتن نوه خود وارد دنیای چاه می شود و ...

ما نمی دانیم ننه گلی نوه خود را پیدا می کند یا نه ؟ ! یا این که قورباغه او را به کجاها می برد فقط می دانیم تماشای این نمایش باید لذت بسیاری داشته باشد چون قرار است وارد دنیایی عجیب شویم .

خانم ساغر لطفی نژاد باغ هزار دخترون را به اتفاق اعضاء مرکز شماره 13 اهواز به بندر بوشهر آورده است . همسایه های خوبِ خون گرمِ ما ... سلام . خوش آمدید !

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد حسین یکشنبه 19 آبان 1387 ساعت 18:13 http://safarezendegi.blogfa.com/

سلام. کار جالبی کردی. این هم نوعی معرفی است که با روش های برخی دوستان خبرنامه ای تفاوت دارد. به هر حال موفق و پیروز باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد